دکتر حسن کرباسی آرانی متخصص اعصاب و روان (روانپزشک)

دکتر حسن کرباسی آرانی بورد تخصصی اعصاب و روان (روانپزشک) ومشکلات جنسی و مشاوره

دکتر حسن کرباسی آرانی متخصص اعصاب و روان (روانپزشک)

دکتر حسن کرباسی آرانی بورد تخصصی اعصاب و روان (روانپزشک) ومشکلات جنسی و مشاوره

مراقب کلماتتان در برابر کودکان خود باشید


کلام شما شخصیت می آفریند

مراقب کلماتتان در برابر کودکان خود باشید




معمولاً از هر کس که بپرسید، موافق  است که بچه ها موجودات ظریف، حساس و   شکننده ای هستند که باید از آنها مراقبت کرد و با آنها مهربان بود اما کافی است نگاهی به اطراف خود بیندازید. وقتی سوار مترو، اتوبوس یاتاکسی می شوید، در پیاده رو که قدم میزنید، وارد فروشگاه های بزرگ که می شوید و... چند دقیقه وقت بگذارید و فقط کلماتی را که کودکان در آن محل ها از بزرگترهای خود می شنوند، بشنوید. وقتی در نزدیکی خود، مادری را می بینید که به پسر 7-6 ساله اش می گوید:« نمی فهمی نه؟ وقتی رفتیم خونه اون وقت میفهمی. صبر کن بابات بیاد، اون وقت بلده باهات چی کار کنه که دیگه تو خیابون از این اداها درنیاری.» یا مادری که دختربچه 5 ساله را در پیاده رو به دنبال خود میکشد و به گریه او اهمیتی نمیدهد. وقتی صدای گریه دخترک بلندتر میشود، به او یک سیلی می زند و بلند داد می زند:« گفتم خفه شو، دیگه صداتو نشنوم.» یا شاید از اطرافیان زیاد شنیده باشید، مثلاً در مهمانی یا از همسایه ها، وقتی مادر یا پدری خطاب به فرزندش می گوید: « من دیگه مامانت/ بابات نیستم. دیگه حق نداری به من بگی مامان/بابا. دیگه دوستت ندارم. میگذارمت می رم تا ببینم خودت تنهایی چی کار می کنی.» در کمال تأسف، به احتمال زیاد هیچ کدام از این جمله ها برای شما عجیب و تازه نیست. اگر این طور است، یک بار دیگر آنها را بخوانید و تصور کنید مکالمه بین دو دوست را می خوانید. در این صورت به احتمال زیاد تعجب میکنید و احتمالاً برخوردها را بسیار تند و عجیب    می بینید. این در حالی است که تأثیر چنین جمله هایی روی یک کودک چندین برابر یک دوست و یا آدم بزرگتر است.

بدانید هیجان های شما از کجا می آیند و چه تأثیری می گذارند:

اتفاقی که اغلب می افتد این است که والدین براساس هیجان و احساسی که تجربه میکنند، با فرزند خود رفتار میکنند. بنابراین اگر بر سر پول با همسرشان دعوا کرده، کارشان دیر شده و به موقع نخواهند رسید، از کسی دلخور هستند، وقت پرداخت اجاره رسیده و هنوز حقوق نگرفته اند، فردا ممکن است چکشان برگشت بخورد یا خیلی ساده، حوصله ندارند، تمام هیجان منفی خود را به فرزند خود انتقال می دهند.

مثال: پدری که خسته از کاربرگشته و با رئیس خود مجادله داشته، وقتی درب منزل را باز میکند، فرزند میگوید: بابا سلام، پدر با چهرۀ عبوس و پرخاشگرانه می گوید: گم شو، در حالیکه روز قبل با گفتن بابا سلام، پدر او را در آغوش گرفته، فرزند دچار سردرگمی میشود و نمی داند رفتار او ناصحیح است و دچار اختلال رفتاری و شناختی میشود. پس سعی کنید هیجانهای خود را کنترل کنید.

آیا رفتار شما ناشی از هیجانتان است؟

به زبان ساده تر اینکه در پاسخ به یک جمله ساده کودک مانند:« من بستنی می خوام» بگویند:« باشه عزیزدلم، الان می ریم بستنی می خریم» یا «بستنی بی بستنی». چه خبره        هی بستنی؟ بدو برو تو اتاقت دیگه صداتم نشنوم و گرنه خودت می دونی» به احساس آن روز والدین بستگی دارد، نه رفتار کودک یا تصمیم باثباتی که برای تربیت کودک گرفته شده باشد. به همین دلیل، روز بعد جواب والدین به همین سؤال می تواند کاملاً متفاوت باشد.

افکار دردناکی که والدین متوجه آنها نخواهند شد:

اگر احساس می کنید شما هم از دسته والدینی هستید که براساس هیجان روز خود با فرزندتان رفتار میکنید، بهتر است در اولین قدم رفتار خود را اصلاح کنید. وقتی می خواهید جمله ای به کودک خود بگویید یا به او پاسخ بدهید، به خاطر داشته باشید که او مسئول هیجان امروز شما نیست و درکی هم از آن نخواهد داشت. یادتان باشد آنچه شما             می گویید، برای او جمله ای ماندگار است، پس اگر قرار است برایش بستنی نخرید، دلیلش باید این باشد که این یک تصمیم ثابت در زمینه تغذیه است و این تصمیم را برایش توضیح بدهید.

جواب شما با جمله ای که کودک بیان می کند چه در حالت خوشحالی و چه عصبانی، باید عقلانی باشد نه موقعیتی و احساسی.

دنیای کودک مظلوم:

1-       هدف جمله های کوبنده و تند والدین که چرائی آنرا کودک نمیداند قرار میگیرد.

2-       در دنیای کودکان، ارتباط والدین بصورت حسنه، بزرگترین خواستۀ آنهاست.

اما کودک به دنبال چرایی این رفتار و ارتباط دادن آنها با آنچه برایش آشناست خواهد بود. به علاوه، ارتباط با والدین مهم ترین چیز در دنیای کودک است. اگر کودک میتوانست در چنین شرایطی احساس خود و افکارش را بنویسد، احتمالاً می نوشت:« احساس می کنم مامان دوستم نداره. فکر می کنم بابا از دستم خیلی عصبانیه، حتماً من کار خیلی بدی    کرده ام. ممکنه دیگه منو دوست نداشته باشن و منو ترک کنن. من بدون اونها چطور زندگی کنم؟ کی از من مراقبت می کنه؟ کجا باید برم؟»

اگر والدین با یکدیگر خوب باشند، بزرگترین امنیت روانی و جسمی کودکان را فراهم میکنند. آنها باید با هم بگویند و بخندند، پرنشاط باشند و در زمان حال زندگی کنند و به گذشته و آینده کاری نداشته باشند. گاهی که پدر و مادر می گویند بیا از هم جدا شویم، آیا سرنوشت کودکان را برنامه ریزی کرده اند؟ مگر به این سادگی میتوان آیندۀ فرزندان را به تصویر کشید؟ شما ای پدر و مادر اگر با هم دوست و صمیمی باشید، نگاه کنید به چهرۀ فرزندانتان، آنها نیز خندان اند. در صورتیکه در منازعه و مجادله باشند خلق فرزندانتان نیز افسرده است (فرزندان دوست ندارند که دیگران آنان را فرزند طلاق بخوانند).

آیا فدا کردن زندگی والدین ارزش زیستن و تربیت فرزندان را دارد یا خیر؟ خودتان جواب دهید. زدن، شکستن، دعوا کردن، پرتاب کردن هنر نیست، صبر لازم است.

کلمات شما تصویری از خود به فرزند شما می دهد که پایدار است:

اینکه ظاهر زیبایی دارم (مثبت) یا اصلاً جذاب نیستم(منفی)، مهربانم(مثبت) یا خشک و
بی روح به نظر میرسم(منفی) ، آدم منظمی هستم(مثبت) یا شلخته و کثیف(منفی) ،      فصیح صحبت میکنم(مثبت) یا بلد نیستم حتی دو کلمه حرف بزنم(منفی) ، کارها را درست انجام می دهم(مثبت) یا معمولاً دسته گل به آب میدهم(منفی)  و... می توانید کاغذی بردارید و این باورهای خود را بنویسید. نکات مثبت را یک طرف برگه و نکات منفی را سمت دیگر بنویسید. بعد نگاهی به لیست خود بیندازید، این ویژگی ها از کجا آمده اند؟ از کجا می دانید چنین ویژگی ای دارید؟ چه کسی به شما گفته است؟ مطمئناً ردپای خاطرات کودکی شما در پاسخ به این سؤالات روشن خواهد بود. البته بسیاری از آنها را به وضوح به خاطر نمی آورید. محققان می گویند فرزندان شما همانی می شوند که می شنوند و میبینند. کودکان وقتی به دنیا می آیند، تصویری از خود ندارند و نمیتوانند خود را توصیف کنند. بنابراین، این تصویر را کم کم براساس نظرات دیگران خواهند ساخت و والدین مهم ترین سهم را در ساختن این تصویر دارند و این تصویر را والدین یا دیگران برایشان بوجود می آورند. برای مثال، کودکی را تصور کنید که در خانواده ای بزرگ شده که داشتن پوست سفید، نشانه زیبایی و جذابیت بوده است. او بارها شنیده که:« پوست زیبایی دارد، چون سفید است همه رنگ ها به او می آید، پوست سفیدش باعث می شود چشم هایش به چشم بیایند، پوست سفیدش جذاب است و...» حالا تصور کنید همین کودک در خانواده ای بزرگ شود که افراد آن دید مثبتی نسبت به رنگ پوست سفید نداشته باشند. این کودک بارها می شنود که :« تو همین جوری رنگ به صورت نداری، امروز که صبحانه نخوردی عین شبح شدی، پوست تیره   نمکی تر است.

از این به بعد قبل از هر جمله ای که می خواهید به کودک خود بگویید، یادتان باشد همین جمله میتواند پایه گذار شخصیت فرزندانتان باشد.

 به عبارت دیگر هر جمله ایی که به کودکتان می گویید سنگ بنای اعتماد به نفس آیندۀ فرزند شما میشود. آنچه امروز  بر زبان  می آورید، زبان گفتگوی والدین شما در دورۀ کودکیتان بوده است.

 

کلمات مثبت معجزه می کنند:

یکی از مسائلی که باعث می شود والدین در توصیف فرزندشان، صدا زدن او یا رفتار با وی از جمله ها و کلمات منفی استفاده کنند، این است که نمی دانند به جای این کلمات از چه کلمه ای استفاده کنند. ممکن است آنها خودشان در کودکی شان دائم جملات تحقیرآمیز، توهین آمیز، منفی یا پرخاشگرانه و           زیر سؤال برنده شنیده باشند. بنابراین، به طور ناخودآگاه، ناخواسته همین جمله ها را تحویل فرزند خود می دهند. برای ایجاد تغییر، همیشه کافی نیست بدانیم چه کاری را نباید انجام داد. بلکه باید بدانیم به جایش چه کار کنیم.

لیستی از ویژگی های مثبت فرزند خود بنویسید و هر روز چند مورد از آن را با کلمات مثبت به فرزندتان بگویید: تو موهای قهوه ای خیلی خوشرنگی داری. تو خیلی خوب حرف می زنی. تو خیلی عالی مداد رو دستت می گیری. آفرین، از اینکه تو این قدر خوب بلدی سلام و احوالپرسی کنی احساس غرور می کنم و...

چند کلمه مهربانانه و مثبت بنویسید و گاهی فرزند خود را با این نام ها صدا بزنید:          خانم کوچولوی مهربون،پسر شجاع من، دختر باهوشم، پسر کنجکاو من و... بدانید همین کلماتی که به کار می برید، می توانند پایه های تصور کودک شما از خود و شاید حتی شکل دهنده آینده او باشند. فقط در این کار افراط نکرده و هیچ گاه چیزی را با فشار به او تحمیل نکنید بلکه متعادل باشید؛ مثلاً از به کار بردن نام مشاغل خودداری کنید و نگویید دکتر کوچولوی ما، دانشمند نابغه خانواده ما و...

پدر و مادر و مربیان باید علاوه بر منتقد بودن ،انتقادپذیر هم باشند و رفاه اجتماعی را برای همگان بخواهند. بر احساسهای منفی خود غلبه کرده و در عملکرد آنها را دخالت ندهند. خدایا تحمل شنیدن انتقاد را به ما ارزانی دار.

اثر: دکتر کرباسی- نیمه اول سال1393

 

 

چگونه با عزیزانمان صحبت کنیم؟(1)

 

 

 

 

 (شماره 38)

این پمفلت جهت آگاهی شماست و توزیع و تکثیر آن ممنوع می باشد.

پیشرو در فرهنگ پزشکی و اسلامی

کلینیک دکتر کرباسی

متخصص اعصاب و روان

مشکلات جنسی، اعتیاد

چهارراه/جنب بازار علی/پاساژ ولیعصر(عج)

طبقه فوقانی واحد 2

تلفن: 55464242 ـ 55456164-031

همراه: 09131622363

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.