دکتر حسن کرباسی آرانی متخصص اعصاب و روان (روانپزشک)

دکتر حسن کرباسی آرانی بورد تخصصی اعصاب و روان (روانپزشک) ومشکلات جنسی و مشاوره

دکتر حسن کرباسی آرانی متخصص اعصاب و روان (روانپزشک)

دکتر حسن کرباسی آرانی بورد تخصصی اعصاب و روان (روانپزشک) ومشکلات جنسی و مشاوره

بیماری های اختلال شخصیت


بیماری های اختلال شخصیت




تعریف اختلال شخصیت

اختلال شخصیت عبارت است از تجارب درون ذهنی و رفتاری  بادوام که بر معیارهای فرهنگی منطبق نیست.

ازنوجوانی شروع می شود و تا آخر دوران جوانی ادامه پیدا  می کند درطول زمان رفتار ها معمولا تغییر نمی کند و موجب ناخشنودی فرد و مختل شدن کارکردهایش می شود.

هر گاه صفات شخصیتی، غیرقابل انعطاف و غیرانطباقی باشد و کارکردهای فرد را مختل سازد یا رنج و عذاب درون ذهنی برایش ایجاد کند، تشخیص اختلال شخصیت را می توان مطرح کرد.

اختلال شخصیت چه ویژگی هایی دارد:

معمولا آدم های نچسب اند

در زندگی زناشویی دچار مشکل اند

در داشتن شغل موفق نیستند

بهانه های بنی اسرائیلی می گیرند

اکثرا بیکارند

 در زندگی مشترک موفق نبوده اند و اغلب منجر به طلاق می شود

در این جزوه شما با تعدادی از شخصیت بیمار گونه آشنا می شوید که درمان آن ها مشکل است زیرا تحت تاثیرتربیت شخصیت آن ها به طور طبیعی رشد نکرده است.

اگر بگویند کوه به کوه رسیده است باور کن اما اگر گفتند شخصیت ایشان تغییر کرده است باور نکن زیرا تغییر شخصیت کار

مشکلی است

v     دسته الف  Cluster A

شخصیت پارانوئید( سوء ظن)

هسته این بیماری  سوء ظن  دیر پا به همه افراد است

مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید:

 شکاکیت و بی اعتمادی دیر پا به همه افراد است .

اغلب متخاصم، تحریک پذیر و خشمگین هستند

افرادی متعصب و جزم اندیش اند

مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می کنند، افرادی که به همسر خود سوءظن مرضی دارند

اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعه اند.

آنچه که مانع  از برقراری رابطه با بیمار مبتلا به اختلال شخصیت

پارانوئید می شود، این ادراک نافذ اوست که هرکس ، و به طور حتم هر کسی ، به او صدمه زده و یا از وی سوء استفاده خواهد کرد به قابل اعتماد بودن شما تردید دارد .

 شما پیروز نیستید چرا که او دست شما را خوانده است .

فریب کسی را نمی خورد چون دوست کسی نیست.

 برخورد باز و صادقانه شما ممکن است او را ترغیب کند در مورد بعضی از مشکلاتش موقتا به شما اعتماد کند.

 اگر بی پرده بگویید که او را بد گمان یافته اید ، رک گویی شما ممکن است او را تحت تاثیر قرار دهد. ممکن است تصمیم بگیرد با شما همکاری کند، اما هر لحظه ممکن است حس کند که به او خیانت شده یا او را مایوس کرده اید و با یک ضد حمله خصمانه

شما را به باد سرزنش بگیرد.

اغلب دیگران را فقط می ترسانند یا افراد را به جان هم می اندازند.

از برون فکنی (Projection) استفاده میکنند. یعنی تکانه ها و افکاری را که خود دارند و برایشان غیر قابل قبول است به دیگران نسبت می دهند.

اگر مرتب برای افراد خاصی بدون دلیل شکایت کنند بیماری  سوءظن محسوب می شود.

وضعیت روانی:

وضعیت روانی بیمار مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به واسطه گوش بزنگی بیش از حد و سوء ظن، پوشیده از ابهام است.

علاقه ای برای خوشنود کردن کسی ندارد.

مثال:

وکیل و تاجر مسنی که همیشه در مقابل مشکلات روانی مصون بوده و بر اساس تفکر منطقی عمل می کرده و زندگی شغلی موفقی داشته است، تحت فشار دیگران در صدد جلب کمک بر می آید.

او سالها قبل ازدواج کرده و همسرش تنها کسی است که احساس محبت و علاقه مندی خود را نثار او می کند  و احتمالا تنها فرد مورد اعتماد  او نیز بوده است.

اوهمیشه به شدت مراقب بوده که اطلاعات مهمی ازجانب خودبه کسی بروزندهد.

وی از پذیرفتن کمک خالصانه و بی ریای آشنایان خود امتناع می ورزد زیرا به انگیزه و نیت آن ها شک دارد.

او هیچگاه خود را پشت تلفن به کسی معرفی نمی کند مگر اینکه اول از او بپرسد که چکار دارد .

او ساعت های زیادی را برای بررسی سرمایه خود در بازار بورس سهام صرف می کند و تا به حال چندین بار کارگذار خود را تغییر داده است زیرا شک دارد که اشتباهات کوچکی که در صورت حساب ماهیانه ی او روی می دهد نشانه ی سعی کارگذار در سر پوش گذاشتن به روی معادلات غیر قانونی و کلاه برداری ها باشد.

درمان:

روان درمانی توسط روانپزشک با دکترای روان پزشک حرفه ای به مدت 6 ماه تا 2 سال باید صورت  گیرد

شخصیت اسکیزویید(انزوا و گوشه گیری)

علائم :

تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوئید در بیمارانی مطرح می شود که

الگوی همیشگی زندگیشان انزوای اجتماعی است.

آنها از تعاملهای انسانی ناراحت می شوند.

درونگرایند و حالت عاطفیشان کند و محدود است.

دیگران آنها را آدمهایی نا متعارف ، منزوی وتکرومی دانند.

آنها جذب مشاغل انفرادی می شوند که مستلزم حداقل تماس با دیگران است.

شب کاری را بر کار روز ترجیح می دهند تا با افراد زیادی برخورد نداشته باشند.

در مشاغل یک نفره و غیررقابتی که برای دیگران غیرقابل تحمل است، با موفقیت به کار می پردازند.

مردان اسکیزوئید ممکن است هیچ وقت ازدواج نکنند چون        نمی توانندبا کسی صمیمی شونداما زنهای مبتلا ممکن است منفعلانه

به ازدواج بامردان پرخاشگرکه خواهان چنین زنهایی هستندتن دهند.

 مبتلایان هیچ وقت نمی توانند خشم خود را مستقماً ابراز کنند. اما          

می توانند در امور فارغ از روابط انسانی مثل ریاضیات و نجوم سرمایه عاطفی قابل توجهی صرف کنند.

همچنین ممکن است دلبستگی بسیاری به حیوانات پیدا کنند.

اغلب مجذوب مدهای غذایی و بهداشتی، نهضتهای فلسفی و طرحهای مربوط به بهبود وضعیت اجتماعی می شوند، خاصه طرحهایی که به هیچ وجه مستلزم دخالت ونقش فعال خودفرد نیست.

محرومیت هیجانی نافذ بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید، رابطه با او را مشکل می سازد. .

از آن جا که در بیمار گرمی هیجانی وجود ندارد نمی توانید قضاوت کنید مشکلاتی که ازآن ها حرف می زند مشکلات اساسی او هستند یا نه .

 نمی توانید دریابید او به شما علاقه دارد ، اعتماد دارد و احترام      می گذارد  یا اینکه از شما متنفر است . پرسیدن از او در این باره هم کمکی به شما نمی کند.

وضعیت روانی

مشخصه بیمار  عبارتند از :

حرکات بدنی با حالات عصبی

 فقدان حالات بیانی چهره

ژست های سرد و زمخت

کلام بیمار هدفدار ولی تهی از جزئیات است

اهنگ صدا به ندرت تغییر می کند حتی هنگامی که درباره

خصوصی ترین یا ضربه زننده ترین حوادث عمرش صحبت می کند.

در ظاهر نه مرگ مادر و نه از دست دادن دوست در او تاثیری ندارد. چنین واکنش هایی، اختلال اصلی بیمار را مشخص می کند

( انزوای عاطفی)

مثال:

مرد کشاورزی که در مزرعه کشاورزی در یک پیاده روی عصر جمعه با او ملاقات کردم به مشاوره فرستاده شد

وی فردی محتاط،ترش رو، شکاک و افسرده و بسیار خجالتی و کمرو بود.

بیمار ترجیح می داد اکثر اوقاتش را در جنگل جایی که از 15 سالگی

چوب بری می کرد بگذراند.در یک کلبه ی چوبی زندگی می کرد و

دوست نداشت در میان مردم باشد .

او را برای خدمت نظام وظیفه مناسب تشخیص ندادند و از خدمت نظام وظیفه معاف شد.

پس از معاف شدن سال هاست که در کنار جنگل در کلبه ای زندگی    می کند ، کمتر به شهر می آید و در حالی که زن و یک فرزند دارد چندین سال است که به خانه سر نمی زند.

شخصیت اسکیزوتایپال( غیر منطقی بودن)

علائم:

مشخصه این اختلال، ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، رابطه با واقعیت و خودانگاره فرد است.

این اختلال همچنین اختلال شخصیت دارای بی ثباتی هیجانی نیز نامیده شده است.

به هنگام تلاش در برقراری رابطه بیمار مبتلا به اختلال شخصیت

اسکیزوتایپال از فرمول بندی های غیر معمول، جملات شگفت انگیز و افکار غریب او متحیر می شوند.

مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال حتی به نظر افراد غیر متخصص نیز، بسیار عجیب و غریب می آیند.

تفکر جادویی

عقاید منحصربه فرد

 افکار انتساب به خود

خطاهای ادراکی و واقعیت زدودگی، همگی جزو زندگی روزمره فرد اسکیزوتایپال است.

وضعیت روانی:

نحوه ی لباس پوشیدن بیمار ممکن است عجیب و  غریب باشد

مثلا طلسمی بر گردن داشته باشد یا کلماتی را با معنی غیر عادی یا در زمینه ای غیر عادی به کار ببرد.

ممکن است شوخی ها و لطیفه های بیمار عجیب و غریب و نامأنوس باشند و یا پیگیری افکارش مشکل باشد.

محتوای فکر بیمار جالب توجه است و ممکن است حاوی اندیشه های پارانوئید، سوء ظن، عقاید انتساب، و تفکر جادویی باشد.

ممکن است مدعی دست یافتن به بعد چهارم یا تجربه های بیرون از بدن ، حس ششم(ESP)؛ تله پاتی، و پیشگویی باشد. قواعدی که استفاده می کندو محتوای تفکر  عجیب و غریب او این احساس را القاء  می کند که او فردی عجیب و غریب، نامانوس، غیر عادی و خرافاتی است.

قضاوت وی تحت الشعاع تفکراتی است که خارج از قلمرو واقعیت

قابل اثبات قرار دارند.

مثال:

مرد مجرد 26 ساله با مادر و دو برادر بزرگتر خود در یک مزرعه ی خانوادگی زندگی می کنند.

 طبق گفته مادر این فرد تا سن 14 سالگی پسر بچه ای عادی و طبیعی بوده و دوستانی داشته که بعد از ساعات مدرسه با آن ها بازی  می کرده و به برادران و پدر خود در کارهای مزرعه کمک  می کرده .

اما در 14 سالگی به تدریج علاقه ی خود را در کارهای مدرسه از دست می دهد. بعد از مدرسه دیگر با دوستانش بازی نمی کند ، به خانه می آید و فقط جلوی آتش می نشیند. وا داشتن او به انجام کارهای مزرعه روز به روز سخت تر و سخت تر می شود.

بیمار به اکثر سوال ها با بله ، خیر یا شاید پاسخ می دهد و می گوید که از بودن با مردم احساس ناراحتی می کند .

ولی با خانواده ی خود راحت است

وی تماس چشمی برقرار نمی کند و در اغلب اوقات نگاه خود را به زمین دوخته است.

طبق گفته خانواده ، وی تمام روز را در جلوی آتش می نشیند و اگر او را مجبور نکنند لباس خود را نمی شوید یا تعویض نمی کند و از شرکت در هر گونه کار جمعی سرباز می زند.

روان درمانی و دارو درمانی کلی:

روان درمانی و دارودرمانی و افزایش مهارت های اجتماعی که معمولا توسط تیم پیشرفته و در مدت بیش از 2 سال لازم است..

درمان توسط روانپزشک دوره دیده ودکترای روان شناسی صورت     می گیرد.

هفته ای یک جلسه به مدت حداقل 2 سال

انتی سایکوتیک درپارانوئید . اگر افسرده باشدSSRI هم مفید است.

این درمان برای سه دسته اختلال شخصیت مشترک است.

n      دسته ب- cluster B

شخصیت ضد اجتماعی (دروغگویی)

بیماران دچار اختلال شخصیت  ضد اجتماعی (سوسیوپاتها) به ندرت به علت مشکلات رفتاری با متخصصین بهداشت روانی مشورت        می کنند. بلکه بنا به دلایل زیر به شما مراجعه می کنند:

به خاطر مسمومیت زدایی الکل

اخذ گواهی از کار افتادگی

تهیه مواد محرک یا مخدر و خواب آور(داروهایی که ارزش تخدیری دارند.)

یا نرفتن به زندان پس از ارتکاب جرم با ادعای بیمار روانی بودن

مردان 3 برابر زنان شخصیت ضد اجتماعی دارند.

بیمار مبتلابه شخصیت ضداجتماعی مایل است مورد توجه قرار بگیرد

از لاف و دروغ برای جلب توجه استفاده می کند

 در تب شهرت می سوزد.

 معمولا دامنه ی توجه بیمار محدود است و بی هیچ تاخیری باید پاداش بگیرد تا توجهش  را بازیابد.

مبتلایان اغلب ظاهری طبیعی و حتی گرم و دوست داشتنی دارند اما در سابقه آن ها مختل بودن حوزه های بسیاری از کارکرد های زندگیشان دیده می شود.

افراد معروف به کلاهبردار، نمونه خوبی از بیماران مبتلا به اختلال

شخصیت ضداجتماعی اند.

فریبکارند و اغلب با زبانی چرب و نرم قاب دیگران را می دزدند و آنها را به دام مشارکت در طرحهای خود می اندازند. طرحهایی که شامل راههایی ساده برای پولدار شدن یا کسب شهرت یا بدنامی است و نهایتاً نیز ممکن است فرد را به ورطه فساد مالی، رسوایی اجتماعی، یا هردو بکشند.

آنها هیچ وقت راست نمی گویند.

هرگز نمی شود به آنها اعتماد کرد که وظیفه ای را درست انجام دهند یا اساساً به هیچ یک از معیارهای متعارف اخلاق پایبند باشند.

لاابالی گری جنسی

همسرآزاری

کودک آزاری

 و رانندگی درحین مستی از اتفاقات شایع در زندگی این بیماران   می باشد. چیزی که خیلی مشهود است این است که آنها هیچ وقت از کارهای خود پشیمان نمی شوند یعنی انگار اصلاً وجدان ندارند.

وضعیت روانی

بیماران ضداجتماعی که ازطبقات پایین اجتماع باشندمعمولا سعی  

می کنندازطریق ظاهرورفتارشان دیگران راسریعا تحت تاثیرقراردهند.

گفتار این بیماران ممکن است خشک یا پرطنین باشد یا در مردها

خشونت واضحی در گفتار وجود داشته باشد چون سعی دارد با بیان و کلماتی رکیک و زشت که معنی آن ها را بدرستی نمیداند، زرنگ و تاثیر گذار باشد.

 عبارت بیمار به ندرت از وضوح ، دقت و دانش برخوردار است و در

عوض  اغراق آمیز، گنگ و ضد و نقیض است که حاکی از دروغگویی می باشد

ممکن است بطور سطحی بتواند انتظارات جامعه را بدرستی درک کند، اما به ندرت قادر است این انتظارات را به عنوان انتظاراتی به حق و معقول بپذیرد و در نتیجه قادر به تبعیت از آن ها نخواهد بود.

فردی که اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارد احساس پشیمانی نیز

ندارد و به همین دلیل در دستیابی به اهدافش از میان برهای غیر

اخلاقی استفاده می کند.

مثال:

بیمار پسری 21 ساله بود که به هیچ وجه ظاهر افراد جنایت کار یا خلاف

کار های زرنگ را نداشت. ظاهر و رفتار او دلپذیر بود و هیچ نشانه ای وجود نداشت که نشان دهد که او ادم کله شقی است. با این حال او بارها مرغ های مغازه ی پدرش را دزدیده بود و در فروشگاه های مرکز شهر فروخته بود.

هر چند خانواده برای او همه چیز را با دست و دلبازی فراهم کرده بودند.

اوبارهاازمدرسه فرارکرده بودوهرگز نتوانسته بود مسئولیت کاری را بپذیرد

اغلب اوقات بی هدف ول می گشت. در اطراف سیگار فروشی یا استخر

پرسه می زد، مجلات فکاهی می خواند ودزدی های کوچک یاکلاه برداری انجام می داد.

او به نحو باور نکردنی و با آرامش فراوان دروغ می گفت یا خیلی ساده با ظاهری حق به جانب تمام مسئولیت هایش را انکار می کرد.

در14- 15سالگی که رانندگی یادمی گیردشروع می کندبه دزدیدن ماشین ها.

وی به ظاهر هیچ دلبستگی شدیدی به فرد خاصی نداشت و از لحاظ جنسی

در موقعیت های متعددی حالت بی بند و باری و آشفتگی داشت.

خود را مهندس راه و ساختمان معرفی کرد و می گفت پدرم در کار واردات یخچال های ویشنگهاوس امریکایی است

با لباس اتو کرده و ادکلن زده مراجعه کرده بود، میگفت پایه یک دارد اما کم کم مشخص شدکه اصلاتصدیق ندارد وپدرش یک کارگرساده  است

اکثر این افراد اعتیاد به مواد مخدر و الکل و شیشه هم دارند

انهاانچنان نقش بازی میکنندکه حتی تحصیل کرده هاهم گول می خورند.

شخصیت مرزی( بی ثباتی هیجانی)

علائم:

چرخشهای سریع خلق ( mood swing ) در اینها شایع است:

یک لحظه ممکن است نزاع طلب باشد،لحظه بعد افسرده ولحظه ای  دیگر شاکی ازاین که هیچ احساسی ندارد.

رگ دست خود را بزند یا به اشکال دیگری خودزنی کند.

تقریباً همیشه محدود، گذرا و مشکوک است

بیمار بسیار غیرقابل پیش بینی است

دردناک بودن ذاتی زندگی آنهادرخودزنیهای مکررآنهامشهود است

نمی توانند تنهایی را تحمل کنند .

به هر قیمتی شده با افراد حتی پیر زن یا پیر مرد به عنوان دوست رابطه غیر جنسی بر قرار می کنند

با غریبه ها دوست می شوند

احساس مزمن ، پوچی و بی حوصلگی می کنند

مردم به نظر آن ها در یک لحظه یا خوب مطلق (all-good) یا بد مطلق(all-bad) اند

ممکن است هیجانات شدیدی نشان دهد، سپس بطور غیر مترقبه ای سریعا تغییر حالت دهد.

وضعیت روانی

علائم:

نکته مهم چشمگیر در وضعیت روانی این بیماران عاطفه قوی ولی         بی ثبات از نظر هیجانی است.

عاطفه بیمار ممکن است از حالت سر خوشی به افسردگی، و از

قدرشناسی به عصبانیت و انتقاد تغییر کند.

این بی ثباتی در هیجانات و نگرش اجتماعی بیمار نیز آشکار است .

دو سوگرایی شدید نسبت به دوستان نزدیکش باعث می شود بیمار

راجع به خصوصیات ان ها مطالب ضد و نقیضی بگوید: آن ها یا بیش

از حد کامل و بی نقص و یا بر عکس بسیار بی ارزشند.

یک لحظه به مادرش می گوید تو خیلی خوب هستی اما چون مادرش از او انتقاد می کند همان لحظه می گوید تو بسیار بد هستی.

مثال:

دختری 25 ساله  پس از اقدام جدی به خودکشی در بیمارستان روانپزشکی تحت درمان قرار گرفت. وی احساس افسردگی و بی کسی زیادی کرده و بی قرار بود.

وی تا قبل از سن 12 سالگی بچه ای آرام و مطیع بوده و از سن 12 سالگی به بعد به شدت تغییر می کند.

متوقع، عبوس و سرکش می شود و به سرعت از حالت سرخوشی لحظه ای تا گریه و افسردگی در حال تغییر است.

ولع زیادی برای هیجان داشته و در سن 15 سالگی از خانه فرار  می کند و با مردان غریبه ارتباط برقرار می کند.

وی دوره هایی از پرخوری داشت که متعاقب آن رژیم های سختی        

می گرفت تا وزن خود را به حالت طبیعی باز گرداند. او هرگز کار نکرده بود و اغلب احساس بی حوصلگی می کرد.

شخصیت هیستریونیک یا نمایشی( تظاهر)

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، تحریک پذیر و هیجانی اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند.

اگر کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تأیید نشوند، تندخو         می شوند، می زنند زیر گریه و دیگران را ملامت می کنند و به آنها افتراهای ناروا   می بندند.

عشوه گرند

اختلال شخصیت هیستریونیک در زنان بیشتر از مردان تشخیص

گذاشته می شود

زنهای نمایشی ممکن است آنورگاسمی داشته باشند و مردهای نمایشی هم ممکن است دچار ناتوانی جنسی باشند. برای آنکه مطمئن شوند که نزد جنس مخالف جاذبه دارند، ممکن است تکانه های جنسی خود را هم به عمل درآورند.

نیاز آنها به مطمئن ساختن خود تمامی ندارد، با این حال روابط آنها اغلب سطحی است می گوید برادرم تصادف کرده ولی ظاهراچهره غمگینی به خودنمی گیرد.

 ممکن است افرادی مغرور، غرق در خود و دمدمی مزاج باشند.

نیازهای بسیار شدید آنها به وابستگی باعث می شود که زود به هر کس اعتماد کنند و خیلی راحت بتوان فریبشان داد.

هنگام برقراری رابطه با بیماران مبتلا به اختلال شخصیت

هیستریونیک باحالتهای هیجانی سطحی واغراق آمیزمواجه می شوید.

احساس می کنید او صادق نیست ، بیمار متظاهر به نظر می رسد.

بیمار هیستریونیک زن در برابر مصاحبه گر مرد تمایل دارد عشوه گری کند، ماجراهای جنسی خودرا بازگوکندو به طرزاغواگرانه ای بدن خود را نمایش دهد.

همچنین بیمارهیستریونیک زن، در مقابل مصاحبه گر زن ممکن است شروع به چشم و هم چشمی کند یا به مجادله پرشوری دست بزند.

وضعیت روانی

مشخصه وضعیت روانی بیمار هیستریونیک ، ابراز هیجان است

بیان و تظاهرات چهره ای سرزنده

ژست های برجسته

صدای شدیداٌزیر و بم دار

علیرغم حالتهای افراطی در چهره و ژست های فراوان ، اصلا درگیر داستان نمی شود

اصطلاح بی تفاوتی زیبا در مورد این بیماران صدق می کند

مثال:

مرد مجرد 25 ساله حین معاینه جسمانی معمولی ناگهان شروع به گریه   

می کند و بی مقدمه می گوید که خیلی افسرده است و به تجربه ای از خودکشی فکر می کند که در دوران نوجوانی انجام داده است.

وی بلند قد، عضلانی و خوش قیافه بوده و لباس سفید و مرتبی بر تن دارد و گل سرخی به یقه ی خود زده است.

وارد مطب روان پزشک می شود و با حالتی نمایشی و با تعجب می گوید

گل سرخ در این موقع از سال عالی و شگفت آور نیست ؟ رو به دکتر

کرده  و می گوید  امیدوارم شخص بسیار خاصی پیدا شود که بتواند مرا درک کند

من خارق العلاده ترین بیمار هستم.

وی در مورد شغل خود می گوید که در کار تبلیغات بودم ولی پس از مدتی در یافتم که وقتم را برای تبلیغ دیگران تلف کردم و زمان آن رسیده که دیگر برای خودم تبلیغ کنم و تبدیل به ستاره شوم.

وی توضیح می دهدکه حدود 30 دست  کت و شلوار داردوافتخارمی کند که هر لباسی با هر قیمتی می خرد چون به هر حال به تیپ او می آید.

شخصیت خودشیفته( بزرگ منشی)

علائم:

مشخصه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته این است که

خودبزرگ بینانه احساس می کنند آدم بسیار مهمی هستند و از

جهتی نظیر ندارند

این احساس را به شما می دهد که شما اینجا هستید که اهمیت خودبافته اش را تایید کنید.

 تاب تحمل انتقاد را ندارند و از اینکه هر کسی به خود اجازه انتقاد کردن از آنها را می دهد، عصبانی می شوند یا ممکن است بی اعتنایی کامل به انتقادها از خود نشان دهند.

تا وقتی با بیمار همراهی کنید شما فوق العاده خواهید بود . با این حال اگر احساس بزرگ منشی که نسبت به خودش دارد را تایید کنید،  نمی توانید به بیمار کمک  کنید تا بزرگ منشی خود را در برابر واقعیت های زندگی روزمره اش بیازماید.

 آنها فقط نظر خود را قبول دارند .

اغلب در طمع کسب شهرت و ثروت بادآورده اند.

 مشکلات شغلی دارند

از دست دادن محبت دیگران از جمله فشارهای روانی شایعی است

روابط آنها شکننده است .

ممکن است خون دیگران را به جوش آورند.

رفتار استثمارگرانه در روابط بین فردی آنها چیز کاملاً پیش پا افتاده

و رایجی است.

اینها نمی توانند همدلی از خود نشان دهند و تنها برای دستیابی به اهداف  خودخواهانه خودشان تظاهر به همدردی می کنند. اعتماد به نفس این بیماران شکننده است.

بالاخره همسرشان از آن ها طلاق می گیرد. مادری سراسیمه به من مراجعه کرد که فرزندم خانه و کاشانه ام را در پایین شهر به آتش

کشیده است و می گوید باید در بالای شهر خانه بخریم. 

مثال:

پسری 21 ساله بیکار همراه والدین خود به مطب روان پزشک مراجعه کرده است . وی قد بلندی داشته و بر اساس مد لباس پوشیده و موهای خود را موج دار مرتب کرده است.

وی برخورد سردی دارد اما خوش قیافه بوده و از صحبت کردن درباره موضوعات عقلانی و مسائل روزمره لذت می برد.

 با این وجود رفتاری متکبرانه و حاکی از نخوت با روان پزشک دارد  

خود را به گونه ای نشان می دهد که نسبت به همه چیز برتری دارد و بر همه چیز مسلط است.

طبق گفته والدین او در پذیرش برخی  از قوانین مشکل داشته و هم کلاسی ها و خواهر و برادر خود را تحقیر می کند.

پسر قبول داشت که دیگران او را سرد و بدون احساس می دانند  و این که

هیچ دوست صمیمی ندارد اما این موضوع را بی اهمیت می دانست.

به نظر او دیگران به او حسادت می کنند و تمایل شدیدی دارند که توجه او را به خودشان جلب کنند

او براین باور بودکه دیگران درصددهستندکه افتخارهمراهی بااوراپیداکنند.

Ø     شخصیت مردم گریزavoidant ( حساسیت افراطی)

علائم:

در بیماران دارای اختلال شخصیت مردم گریز حساسیت مفرطی به طرددیده می شودکه باعث گوشه گیری وانزوای آنهاازجامعه می گردد.

 هر چند این افراد خجالتی هستندغیرمعاشرتی نیستند

حتی تمایل فراوانی به داشتن رابطه با دیگران دارند ولی دلشان      می خواهد که دیگران تضمینهای بسیار محکم و غیرمعمولی به آنها بدهند مبنی براینکه بدون هیچ گونه خرده گیری و انتقادی آنها را   می پذیرند. حساسیت مفرط به طرد شدن از سوی دیگران خصیصه بالینی محوری اختلال شخصیت مردم گریز است

صفت شخصیتی عمده آنها کمرویی است.

این بیماران در محیط کار اغلب به مشاغل حاشیه ای روی می آورند. پیشرفت چندانی در کار خود نمی کنند .

با تواضع و شکسته نفسی حرف می زنند.

از سخنرانی در جمع یا تقاضا کردن از دیگران می ترسند، چون به طرد بسیار حساس اند.

وضعیت روانی

بیمارمبتلابه شخصیت دوری گزین درابتداحالت گوشه گیر نشان  می دهد.

گفتار او تک سیلابی، گنگ و همراه با حاشیه پردازی است

پس از آن که بیمار احساس کرد با شما راحت است و به شما اعتماد پیدا کرد، حساسیت خود را از بد درک شدن و اینکه بسادگی از انتقاد یا تقبیح دیگران ناراحت می شود را افشا خواهد کرد.

مثال:

دختر 7 ساله ای توسط مادرش به کلینیک بهداشت  روان آورده شد. زیرا در روابطی با هم سن و سالان خود مشکلاتی پیدا کرده بود.   

به گفته ی معلم،اوازایجادرابطه متقابل باسایر بچه های کلاس امتناع میکند

در زنگ تفریح درحالی که سرش پایین است در گوشه ی زمین بازی مدرسه می ایستد و غمگین به نظر می رسد.

در کلاس درس هیچگاه سر صحبت را با بچه ها باز نمی کند و حتی یک دوست هم ندارد.

بسیار گوشه گیر است  و با سایر بچه ها رفتاری عصبی دارد.

مادر وی بارها سعی کرده بود او را وادار کند در بازی های بچه های همسایه شرکت کند یا برای او دوست پیدا کند ولی متاسفانه وقتی مادر این کار را کرده بود دختر شروع به لرزیدن و گریه کردن کرده و نتوانسته بود حتی یک کلمه به بچه های همسایه بگوید.

رفتار او در خانه کاملا فرق می کرد. با خانواده اش رفتاری گرم و صمیمانه داشت درست بر خلاف کودک عصبی و گوشه گیری که معلمان و همکلاسی هایش می شناختند.

چون اضطراب این کودک در تمامی تعاملات اجتماعی او با همسن و سالانش وجود دارد، این خطر هست که ادامه این رفتارها و انزوای اجتماعی وی منجر به اختلال شخصیت اجتنابی در بزرگسالی شود

بنابراین برای درمان این کودکان باید سریع اقدام کرد

شخصیت وابستهdependent( مطیع)

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته نیازهای خود را تحت الشعاع نیازهای دیگران قرار می دهند. مسئولیتهای مهم زندگی خود را به گردن دیگران می اندازند. به خود مطمئن نیستند. اگر برای مدتی تنها بمانند، احساس ناراحتی بسیاری می کنند، به این اختلال عنوان شخصیت وابسته منفعل passive-dependent  هم داده اند

در جنون دونفره ( Folie a deux ) یا اختلال سایکوتیک مشترک، معمولاً یکی از دونفر به اختلال شخصیت وابسته مبتلاست که عضو سلطه پذیر آن می شود و نظام هذیانی عضو دیگر را که پرخاشگری و جرئتمندی بیشتری دارد و فرد به او وابسته شده است، در خود می پذیرد.

چنانچه بخواهید در پی کشف زمینه سلطه پذیری و مطیع بودن بیمار بر ایید، ناراحت خواهد شد و تلاش می کند شما را متقاعد  کند  که با او خشن رفتار نکنید. اگر علت وابستگی را کاوش کنید و اگر این کار را از دید خودتان انجام دهید و نه از دیدگاه بیمار ، به شما نشان خواهد داد که چقدر از این کار رنج میبرد. اگر رنج و درد بیمار را فرو ننشانید، درمانگر خود را عوض خواهد کرد تا سنگ صبوری را پیدا کند.

 

وضعیت روانی

وابستگی ،سلطه پذیری ،اضطراب ونیاز بیمار برای خشنود کردن شما

مشخصه ی وضعیت روانی بیمار است. سعی می کند پاسخ هایی بدهد که فکر می کند شما دوست دارید.

عاطفه او حالتهای اضطرابی ، افسردگی و تا حدودی وسواسی را به ذهن می آورد.

محتوای تفکر بیمار تصویری از اعتماد به نفس ضعیف، تسلیم و اضطراب از انجام عمل اشتباه به دست می دهد.

بیمار با اختلال شخصیت  وابسته، جهت گیری سالمی به اطراف دارد و حافظه ی خوبی دارد، اما متوجه میزان بی ارادگی خود و تاثیر این نقیصه بر زندگیش نیست.

وابستگی ،قضاوت او را مختل می کند.

مثال:

خانمی خانه دار و 43 ساله به بیمارستان مراجعه نمود و اظهار داشت که

نیازمند هیپنوتیزم است چون می خواهد علت تمایل جنسی غیر عادی خود را پیدا کند.

شوهر وی از ارتباط جنسی همسر خود با مردان غریبه مختلف شکایت داشت. بیمار بیش از 20 سال قبل با شوهر خود ازدواج کرده و به وضوح مشخص است که در زندگی زناشویی شوهر نقش مرد غالب و اول خانواده را دارد .

 شوهر اظهار می دارد که گاهی اوقات همسر خود را تعقیب کرده و هنگامیکه او را پیدا می کند وی به گونه ای رفتار می کند که گویی شوهر خود را نمی شناسد. بیمار این حرف ها را تایید می کند و می گوید دلیل آن این است که دوره های بی بند و باری جنسی او به دلیل بروز فراموشی از ذهن وی پاک می شوند.وقتی پزشک در مورد واقعی بودن تجارب جنسی همسر این مرد از او سوال کرد وی بر افروخته شد و به پزشک و یکی از همراهان او تهمت زد که آن ها نیز با زن او رابطه جنسی دارند.

نکته جالب این است که وی با اینکه پاکدامن بوده ولی به دلیل ادعای روابط نامشروع از سوی شوهر تحت تاثیر باور او قرار گرفته و تهمت و افتراء نسبت داده شده از همسر خود را می پذیرد.

شخصیت وسواسی- اجباری( حاشیه پردازی و کمال گرایی)

شخصیت بیماران وسواسی نسبت به وضعیت خود بینش ندارند، چرا که ذهن آن ها  روی جزئیات متمرکز است.

خصیصه محوری این اختلال عبارت است از:کمال طلبی

انعطاف ناپذیری به گونه الگویی نافذ و فراگیر

به همین دلیل انعطاف ناپذیرهستند و سعه صدر ندارند.

آنها تقدس کار دارندو می توانند مدتها کار کنند و اصلاً از کار

طولانی، خسته نمی شوند ولازم نیست برای آن تغییری درزندگی ایجاد کنند.

مهارت های بین فردی چندانی ندارند.

رسمی، جدی و فاقد شوخ طبعی اند.

آنها مردم را از خود فراری می دهند.

وضعیت روانی

بیمار مبتلا به اختلال شخصیت  وسواسی اجباری تحت الشعاع یک

مشکل است تصمیم گیری. این مشکل در دو سوگرایی بیمار  و پا در هوا ماندن شما نسبت به پاسخهای او هم مشاهده می شود.

شما در او خشمی خفیف و مزمن می بینید که می تواند بصورت پرسشهای پشت سر هم ، مصرانه و پر دردسر شعله ور شده و با هیچ پاسخی ارضاء نشود. خشم او زمانی آشکار می شود که انتظارات وسواسی اش بر آورده نشود.

مثال:

بیمار وکیلی 45 ساله است که به اصرار همسر خود برای درمان مراجعه کرده است. همسر او از زندگی با وی خسته شده و دیگر نمی تواند سردی عواطف شوهر خود،سخت گیری ها و رفتارهای قلدرمابانه او، عدم تمایل جنسی، ساعات کاری طولانی و مسافرت های کاری متعدد او را تحمل کند. او یکی از با نفوذ ترین اعضای یک موسسه حقوقی معروف و پرکار است و مشهور است که می تواند در یک زمان کارهای زیادی را انجام دهد و کمال گرا تر از آن است که از کارهایی که دستیاران او انجام می دهند راضی باشد.او از نحوه نگارش و جمله بندی آن ها ناراضی است و اغلب کارهای آن ها را تصحیح  می کند .در سر کار، افراد معمولا از توجه او به جزئیات شاکی هستند و عدم توانایی او در محول کردن مسئولیت ها به دیگران ،کارایی او را کاهش داده است. هر سال 2 تا 3 منشی عوض می کند  و هیچ کس نمی تواند برای او مدتی طولانی کار کند. زیرا از کوچکترین اشتباه دیگران ایرادهای زیادی          می گیرد.

در رفتار و نحوه ی لباس پوشیدن خود بسیار دقیق و با نزاکت است و گفتاری آهسته، خشک و جدی دارد. در عقاید خود سر سخت است و آن ها را تغییر نمی دهد.

نیمه دوم سال 1392

 

 

                   

ا ختلال شخصیت

 

(شماره59)

کلینیک دکتر کرباسی

متخصص اعصاب و روان

مشکلات جنسی ، اعتیاد مشاوره

تکثیر ممنوع

چهارراه -جنب بازار علی- پاساژ ولیعصر (عج)

طبقه فوقانی واحد  2

4 الی 10 شب

تلفن: 55464242-55456164-031

همراه: 09131622363

آدرس اینترنتی:drkarbasi32.blogfa.com

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.