دکتر حسن کرباسی آرانی متخصص اعصاب و روان (روانپزشک)

دکتر حسن کرباسی آرانی بورد تخصصی اعصاب و روان (روانپزشک) ومشکلات جنسی و مشاوره

دکتر حسن کرباسی آرانی متخصص اعصاب و روان (روانپزشک)

دکتر حسن کرباسی آرانی بورد تخصصی اعصاب و روان (روانپزشک) ومشکلات جنسی و مشاوره

17 پیشنهاد به مشتاقان ساده‌زیستی ساده بودن سخت است؟


17 پیشنهاد به مشتاقان ساده‌زیستی

ساده بودن سخت است؟



داشتن زندگی ساده یعنی به جای اینکه فکر کنید چه می‌خواهید، فکر کنید در زندگی به چه چیزی واقعا نیاز دارید. علاوه بر این، زندگی ساده یعنی علاوه بر اینکه به آنچه مغزمان می‌خواهد فکر کنیم، گاهی ببینیم دلمان هم چه می‌خواهد.

نکته مهم این است که داشتن زندگی ساده یک انتخاب داوطلبانه است و وقتی فرد از روی اجبار و فقر زندگی ساده داشته باشد، نمی‌توان آن را انتخاب ساده‌زندگی‌کردن دانست چون فقرا به هر حال مجبورند ساده‌‌زیست باشند ولی گاهی هم کسی انتخاب می‌کند با وجود داشتن ثروت، ساده زندگی کند. البته برخلاف تصور، ساده زندگی کردن به معنای داشتن زندگی محقرانه و توام با محرومیت نیست؛ شما می‌توانید زندگی‌ای با امکانات متعدد داشته باشید اما ساده‌زیست باشید.

خیلی از افراد تصور می‌کنند چون ثروت و امکانات دارند، نمی‌توانند املاک و دارایی‌هایشان را محدود کنند و دیگر به فکر پول و درآمد نباشند و ساده زندگی کردن را بی‌جا می‌دانند. واقعا هم پیشنهاد چنین چیزی به مردم کشور ما در فضای فعلی، چندان پذیرفتنی نیست چون در جامعه ما مسابقه ماراتن سرسام‌آوری راه افتاده که در آن بیشتر مردم برای اینکه بتوانند امنیت مالی پیدا کنند، به طرز سیری‌ناپذیری دنبال پول و املاک بیشتر هستند و مهم هم نیست که چقدر پول داشته باشند، چه حقوق کارمندی و چه درآمدهای کلان؛ این احساس ناامنی در دل خیلی‌ها وجود دارد و فکر می‌کنند حتی با وجود درآمدهای میلیاردی هم ممکن است روزی فقیر شوند بنابراین انتظار نداریم مردم پول و املاکشان را کم و ساده‌تر زندگی کردن را انتخاب کنند اما راه‌هایی برای داشتن زندگی ساده و باکیفیت‌تر هم وجود دارد که به مهم‌ترین و عملی‌ترین آنها اشاره می‌کنم:

1) تمام ساعت‌های روز را با انجام کارهای مختلف پر نکنید و برای اینکه بتوانید ساده‌تر زندگی کنید، انجام 10 کار مهم را برای یک روز نگذارید. خیلی از ما کارها را در طول هفته جمع می‌کنیم و یک روز را به کارهایی که چندان از آنها خوشمان نمی‌آید، اختصاص می‌دهیم اما در آن یک روز به اندازه یک ماه به ما فشار وارد می‌شود در حالی که اگر بتوانیم کارها را در طول هفته و به صورت انجام ترکیبی از کارهای مهم و کمتر مهم در روز تقسیم کنیم، فشار کمتری متحمل خواهیم شد.

2) بین کارها و قرارها در طول روز فضایی خالی به مدت 10-5 دقیقه اختصاص دهید و در این زمان موسیقی گوش کنید تا بتوانید کار بعدی را با تمرکز بیشتری انجام دهید. پر کردن تمام اوقات با قرارهای کاری ملال‌آور برای رسیدن به زندگی و مادیات بیشتر، زندگی را سخت‌ می‌کند.

3) مهم‌ترین اصل برای داشتن زندگی ساده، این است که کمی آرام بگیرید. شاید اگر هیچ کاری برای ساده‌تر کردن زندگی انجام ندهیم و فقط به این اصل توجه کنیم، کافی باشد. کمی آرام باشید، یعنی‌ آرام‌تر غذا بخورید، آرام‌تر مسواک بزنید، آرام‌تر رانندگی کنید و...

4) در بانک از کارمندان خواسته می‌شود در یک زمان هرگز دو کار را با هم انجام ندهند ولی همه مردم باید اینگونه باشند و در یک زمان همزمان چند کار انجام ندهند. حتما فروشندگانی را دیده‌اید که هم با تلفن صحبت می‌کنند، هم مشتری را راه می‌اندازند و همزمان مثلا غذا هم می‌خورند؛ این دیگر اسمش زندگی ساده نیست.

5) در ساعت‌هایی از روز هیچ کاری انجام ندهید و به هیچ‌چیز فکر نکنید.

6) زمانی به‌عنوان «ساعت اضطراب» داشته باشید. یعنی در طول روز که دچار اضطراب می‌شوید، به همه اضطراب‌ها بگویید به شما در موعد مقرر رسیدگی خواهم کرد و واقعا روزانه 15 دقیقه از وقتتان را به آنها اختصاص دهید. در این زمان به تمام قضایای دلهره‌آور بپردازید و سعی کنید تا حد مرگ اضطرابتان را بالا ببرید! اما معمولا اتفاقی که می‌افتد این است که هر چقدر تلاش کنید، در این 15 دقیقه مضطرب نخواهید شد و می‌بینید چقدر فکرهایی که در طول روز جمع کرده بودید تا در این زمان به آنها بپردازید، بیهوده بوده است.

7) وقت‌هایی را برای تنهایی مطلق در نظر بگیرید. این مدت می‌تواند روزانه یا در طول هفته یک روز و... باشد. مهم این است که تنهای تنها باشید. هیچ‌ فرد دیگری وجود نداشته باشد، تلفن‌همراه خاموش و در اتاق قفل باشد و از دیگران بخواهید در این مدت کاری با شما نداشته باشند.

8) نگذارید تکنولوژی تمام زندگی شما را بگیرد. به نظر من عضویت در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی یا بررسی ایمیل‌ها هیچ منافاتی با زندگی‌ ساده داشتن ندارد و کار بی‌لذتی نیست ولی این فعالیت‌ها اگر حد و مرزی نداشته باشد، با ساده‌زیستی منافات دارد چون فرد خود را در محاصره این تکنولوژی‌ها می‌بیند و ساعت‌های زیادی از وقت خود را بدون اینکه آرامشی به‌دست آورد، به این فعالیت‌ها اختصاص داده است.

9) هرگز بچه‌ها را برای چشم و هم‌چشمی یا اینکه ساعتی بدون حضورشان آرامش داشته باشید یا در همین تابستان بخواهید آنها را دانشمند کنید(!) به کلاس‌های متعدد نفرستید و تمام روز آنها را با این برنامه‌ها پر نکنید. با این کار خودتان هم گرفتار خواهید شد چون ناچار بخش زیادی از وقتتان به بردن بچه‌ها به کلاس و بازگرداندن آنها اختصاص می‌یابد!

10) لباس ساده و راحت بپوشید. اینجا بحث گرانی یا ارزانی پوشاک مطرح نیست چون لباس‌های ساده هم ارزان‌قیمت نیستند. پس نمی‌گوییم الزاما لباس ارزان بپوشید، می‌گوییم لباس راحت بپوشید؛ لباسی که کمتر دست و پا گیر باشد. حتی گاهی لباس‌های راحت گران‌قیمت‌تر هم هستند. این شاید یکی از مصداق‌هایی باشد که نشان می‌دهد ساده‌زیستی لزوما ارزان نیست ولی می‌توان لباس‌های خیلی رسمی و دست‌وپاگیر را کنار گذاشت.

11) اگر در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنید، یک روز از هفته را در طبیعت بگذرانید، نه در پارک‌های ساخت دست بشر، بلکه در طبیعت خالص و واقعی مثل کوه یا چشمه‌ای نزدیک شهر. من به خیلی از مراجعانم این روزها این را توصیه می‌کنم که اگر اتومبیل ارزان‌قیمتی دارید، هفته‌ای یک روز، مثلا آخر هفته‌ها به راه‌های غیراصلی و طبیعی اطراف شهر که از تپه یا کوهی رد می‌شود، بروید. می‌توانید با تورهای طبیعت‌گردی که هزینه زیادی ندارند، همراه شوید تا هم از روابط با آدم‌ها و هم گذراندن یک روز در طبیعت، لذت ببرید. صدها سال اجداد ما اینگونه ساده و سالم زندگی کرده‌اند.

12) یادگیری موسیقی یا نواختن یک ساز یا آواز، روح را تلطیف می‌کند. کسی که سازی می‌نوازد، چک بی‌محل امضا نمی‌کند، با کسی دعوا نمی‌کند و... این کار به انسان اجازه می‌دهد خودش از روحیه لطیفش لذت ببرد و خود را آرام کند. اصلا یکی از مولفه‌های بلوغ هم این است که کسی بتواند خود را آرام کند.

حتی می‌توان در طول هفته به کلاس نقاشی رفت. هدف فقط یادگیری نقاشی نیست، بلکه هدف ارتباط‌های انسانی است که در فضای این کلاس برقرار می‌شود به همین دلیل نباید به جای لذت بردن از آموختن ساز یا نقاشی و... درگیر داستان ولع پیشرفت زیاد شد بلکه باید لذت یادگیری را در وجود پرورش داد.

13) یکی از مراجعان من زوجی هستند که خانم دوست دارد شب‌ها مثلا به پارکی بروند، حصیری بیندازند و چیزی بخورند و بچه‌ها در چمن‌ها بازی کنند در حالی که مرد تفریح را صرفا رفتن به رستوران یا مکانی لوکس می‌داند و خوردن شام در پارک را کاری بی‌کلاس تصور می‌کند در حالی که این تفکر درست نیست. البته متاسفانه آنقدر درگیر تجملات و تکنولوژی‌ شده‌ایم که حتی اگر برای صرف غذا به طبیعت هم برویم، بچه‌ها با موبایل‌ها یا تبلت‌هایشان مشغول هستند و هیچ‌چیز از داشتن زندگی ساده و دلنشین درنمی‌یابند.

14) کاشتن و پرورش گل و گیاه و اگر حیاط کوچکی دارید، کاشتن سبزیجات و صیفی‌جات، احساس لذت را به زندگی می‌آورد. حتی اگر اتاق کوچکی دارید، می‌توانید گلدان‌هایی که نیاز به نور یا آب چندانی ندارند، به عنوان فرزند خود بپذیرید. یکی از معیارهای زندگی ساده در دنیا، غذاکیلومتر است یعنی تعداد کیلومترهای بین جایی که مواد اولیه غذا درست می‌شود با میز غذا؛ مثلا در کشوری مثل استرالیا یا در ایران خودمان در شهر گیلان، فاصله غذا کیلومتر خیلی پایین است یعنی موادغذایی با فاصله کمی از محل تولید، روی میز غذا دیده می‌شوند. هر چقدر این فاصله کمتر باشد، غذا لذت‌بخش‌تر می‌شود و اگر کسی حیاطی داشته باشد و مثلا سبزی خوردنی که خودش کاشته، سر میز غذا ببرد، می‌تواند زندگی ساده و دلپذیری را تجربه کند و این ربطی به پولدار بودن یا نبودن ندارد.

15) شاممان را برداریم و به خانه دوستان و اقوام ببریم و کنار هم بخوریم. این فرهنگ خوب قبلا در ایران وجود داشت و حالا کمرنگ شده ولی در دنیا به‌خصوص در اروپا به علت اینکه شرایط اقتصادی اجازه برگزاری مهمانی مجلل را به بیشتر مردم نمی‌دهد، زیاد دیده می‌شود.

16) در شهرها و حتی روستاها، جلسه‌های شعرخوانی معمولا برگزار می‌شود که می‌توان در آنها شرکت کرد، خیلی وقت‌ها هم دوستان جمع می‌شوند و جلسه‌های ادبی تشکیل می‌دهند. مثلا کنار هم بیهقی یا مثنوی می‌خوانند. خواندن کتابی مثل تاریخ بیهقی، فقط تاریخ خواندن نیست، لذت بردن از نثر مسجع نویسنده و داستانی سرگرم‌کننده است و در هر مقام و رتبه و با هر اندازه دارایی و تحصیلات، وقتی از روز را به این کارها اختصاص دادن، منافاتی با زندگی و پیشرفت ندارد.

17)می‌توان به گروه‌های طرفدار محیط‌زیست پیوست. در سال‌های اخیر حرکت‌های خوبی در این زمینه دیده‌ایم و افراد مثلا در شهرهای ساحلی به پاک کردن فضای ساحل می‌پردازند و واقعا لذت این کار، بی‌انتهاست.

 

چهار ویژگی رفتاری همسران که زمینه ساز طلاق اند:

1-     انتقاد

2-     سرزنش

3-     جبهه گیری

4-     سکوت

چهار اسب سوار که زندگی را به نابودی می کشانند.

زوج خوشبخت ویژگی های زیر را دارند:

1-     انتظار واقع بیانه از یکدیگر

2-     برقراری ارتباط کلامی- زناشوئی- عاطفی

3-     مهارت در حل مشکلات

4-     صادقانه دوست داشتن همسر

 

نیمۀ دوم سال 1392؛ تدوین: دکتر حسن کرباسی

ویرایش: 13/5/1392

 

 

 

12121.jpg17 پیشنهاد به مشتاقان ساده زیستی

 

 

 (شماره 90)

کلینیک دکتر کرباسی

متخصص اعصاب و روان

مشکلات جنسی     اعتیاد

چهارراه -جنب بازار علی- پاساژ ولیعصر (عج)

4 الی 10 شب

تلفن: 4464242-4456164

همراه: 09131622363

آدرس اینترنتی:drkarbasi32.blogfa.com

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.