چگونه والدین خوبی باشیم
پدر یا مادر بودن یکی از بهترین تجاربی است که یک فرد می تواند داشته باشد. بهترین چیزی که پدر و مادر می توانند به فرزند خود هدیه کنند، احساس دوست داشته شدن است.
حتماً به خاطر داشته باشید که نباید حتماً یک پدر و مادر کامل باشید.
برای اینکه پدر و مادر خوبی باشید روش های زیر را به کار گیرید:
روش اول: به فرزند خود ابراز عشق و علاقه کنید.
- یک نوازش آرام، کمی تشویق، تشکر کردن، تأیید و یا حتی یک لبخند می تواند تا حد زیادی اعتماد به نفس یا احساس خوب بودن را در کودکتان افزایش دهد. بسیاری از کودکان با ناراحتی به دنبال چنین پذیرشی از سوی دوستان خود هستند.
- هر روز به آنهد بگویید که دوستشان دارید.
- بسیار آنها را در آغوش بگیرید و به آنها بوسه بزنید.
- آنها را بی قید و شرط دوست داشته باشید. آنها را مجبور نکنید تا کسی باشند که شما دوست دارید برای به دست آوردن دل شما باشند.
- به آنها بگویید که همیشه آنها را بدون توجه به هیچ موضوعی دوست دارید.
روش دوم: کودکان تان را تشویق کنید.
- از مقایسه کودکتان با کودکان دیگر پرهیز کنید، به خصوص اینکه آنها خواهر یا برادر او باشند. هر کودکی یک فرد محسوب می شود و ویژگی های خاص خود را دارد. تفاوتهای میان آنها را خوب بدانید وبه کودکتان بفهمانید تا سعی کند به آرزوهایش دست یابد.
اگر این کار را نکنید ممکن است کودک شما دچار عقدۀ حقارت (خود کم بینی) شود و این تصور در ذهنشان شکل گیرد که هیچ وقت نمی توانند به چشم شما خوب بیایند.
- به آنها بیاموزید متفاوت بودن با دیگران نکته ای مثبت است و آنها نباید حتماً تابع جمع باشند. تشخیص درست را از اشتباه تا کوچک هستند به آنها بیاموزید، در اینصورت خواهند توانست به جای گوش کردن به حرف دیگران خودشان تصمیم بگیرید.
- به خاطر داشته باشید که کودک شما، جزئی از خود شما نیست. کودک شما یک فرد جدا است که تحت نظر شماست. شانس زندگی دوباره شما نیست که از طریق آنها بتوانید به آرزوهای محقق نشده خود دست یابید.
روش سوم: از انتقاد دوری کنید:
- تمرکز کنید از انتقاد کودک دوری کنید و به جای آن بر انتقاد از رفتار او تمرکز کنید.
- از قضاوت در مورد دوستانی که کودکتان می خواهد با آنها صحبت کند، دوری کنید.
- وقتی کودکتان با حالت کینه توزانه و عصبی برخورد میکند، به او بگویید که چنین رفتاری غیرقابل قبول است و رفتاری جایگزین را به او پیشنهاد دهید. از جملاتی چون، «تو خیلی بدی» یا «از اینجا برو» و ... دوری کنید.
- وقتی به آنها می خواهید بگویید که کاری که کرده اند اشتباه بوده، قاطع ولی مهربان باشید.
- وقتی می خواهید آنچه از آنها انتظار دارید را به آنها بگویید جدی باشید ولی عبوس نباشید.
- از تحقیر کردن کودک خود در جمع بپرهیزید. اگر آنها در جمعی رفتاری اشتباه داشتند، آنها را به گوشه ای ببرید و به طور محرمانه آنها را سرزنش کنید.
- نمونه رفتار منطقی و شخصی که از کودک خود انتظار دارید با رفتاری که خود شما دارید، منطبق خواهند بود.
- با عمل خود، علاوه بر توضیح کلامی رفتار درست را به کودک خود نشان دهید. بچه ها تمایل دارند با چیزی که می بینند و می شنوند، همسو شوند و همان کار را انجام دهند.
* البته کودکی نیز ممکن است دارای خلق و خویی متضاد باشد، یعنی درون گرا باشد، در حالی که شما برونگرا هستید، به عنوان مثال: نمی تواند با الگو و سبکی که شما انتخاب می کنید، منطبق باشد، بلکه تصمیمات خاص خود را می گیرد.
مصمم باشید
قوانینی را اعمال کنید که به کاربردن آن توسط هر شخصی منجر به زندگی شادتر می شود نه اینکه قانون ها الگویی از فرد ایده آل یا رویایی شما باشد.
- همان قوانین را همیشه اعمال کنید و در برابر تقاضای کودکتان برای استثنا قائل شدن در برخی از موارد مقاومت کنید.
- خونسردی خود را حفظ کنید.
¬- به طور واضح و مشخصی با کودکتان ارتباط برقرار کنید، کودکتان باید با عواقب کارهای خود آشنایی کامل داشته باشد. اگر می خواهید آنها را تنبیه کنید حتماً آن ها را از علت تنبیه و اشتباهی که مرتکب شده اند، آگاه کنید. اگر نتوانید این کار را به خوبی انجام دهید، تنبیه شما تأثیر مطلوب را نخواهد گذاشت.
- زندگی خود معلم خوبی است. زیاد به دنبال آن نباشید تا کودکتان کار اشتباهی را تجربه نکند و خود از عواقب چیزی باخبر نشود بلکه اگر پیامدهای کار یا تجربه ای خیلی شدید نیست و لطمه ای به او نمی زند بگذارید خود او آنها را تجربه کند.
به عنوان مثال بریدن چیزی اگر توسط خود آنها صورت گیرد ممکن است برای آنها خطرناک باشد و به آنها آسیبی برساند ولی بهتر است آنها را از دلیل خطرناک بودن اشیاء تیز باخبر نکنیم.
به حرف آنها خوب گوش دهیم
- به فرزندمان ابراز علاقه کنیم و خودتان را در زندگی او وارد کنید.
- در خانه باید فضایی حاکم باشد تا کودکتان مشکل خود را هر چند کوچک، به راحتی با شما در میان بگذارد.
روش چهارم: نقش یک الگو را داشته باشید:
بچه های کوچک مثل اسفنج هستند. آنها به هر چیز کوچکی توجه می کنند و جذب او می شوند. ما به عنوان والدین کودکانمان اولین الگوی رفتاری او محسوب می شویم. به صحبتهای که می کنید و کارهایی که در نظر او انجام می دهید، توجه و دقت لازم داشته باشید و دربارۀ اینکه از خودتان چه نمونه ای می سازید، فکر کنید.
- آیا می خواهید به کودکتان نیکوکاری را بیاموزید؟ در انجام کارهای نیک مثل دادن صدقه کودکتان را دخالت دهید و به آنها بگویید که چرا این کار را کردید.
- کارهای روزانه را به کودک بیاموزید و برای آنها جدولی از کارهای روزانه را تنظیم کنید و از آنها بخواهید که به شما کمک کنند. به او نگویید که کاری را انجام دهد بلکه در انجام کاری از او کمک بخواهید. هر چه زودتر کمک کردن به شما را یاد بگیرند، مدت زمان طولانی تری مایل خواهند بود به شما کمک کنند.
- آیا می خواهید کودکانتان به حرف شما گوش کنند؟ به آنها نشان دهید که می توانید به حرف آنها گوش کنید.
- اگر می خواهید فرزندتان یاد بگیرد تا چیزی را با شما تقسیم کند، خودتان چیزهایی که دارید را با آنها تقسیم کنید تا یاد بگیرند.
روش پنجم: به کودکانتان کمک کنید تا احساس امنیت بیشتری کنند.
- به آنها کمک کنید احساس امنیت کنند.
- به حریم خصوصی آنها احترام بگذارید، همانطور که شما می خواهید آنها به حریم خصوصی شما احترام بگذارند. مثلاً اگر به کودکتان یاد داده اید که اتاق شما یک حریم خصوصی است و نباید بدون اجازه وارد شود خودتان نیز نباید بدون اجازه وارد اتاق او شوید. اجازه دهید زمانی که آنها وارد اتاقشان می شوند احساس کنند که کسی به کشوهای کمدشان سرکشی نمی کند یا هیچکسی دفتر خاطراتش را نمی خواند.
- بگذارید بچه هایتان خودشان زندگی کنند و حق انتخاب در زندگی داشته باشند.
- حس تعلق را به آنها القاء کنید(بفهمانید)، و به آنها ویژگی های فردی و خانوادگی را در خانه نشان دهید.
- با همسر خود در مقابل بچه هایتان بحث نکنید، اگر آنها خواب هستند با آنها به آرامی بحث کنید. بچه ها ممکن است هنگام جر و بحث احساس ناراحتی و ترس کنند.
به علاوه بچه ها یاد خواهند گرفت همانطور که والدین با هم جر و بحث می کنند آنها نیز با همدیگر به جروبحث بپردازند. به آنها بیاموزید که اگر افراد با همدیگر اختلاف نظر داشتند می توانند اختلافات خود را با بحث صلح آمیز حل کنند.
- به بچه ها فرصت دهید و بگذارید بچه ها برای کارهای مربوط به خود، خودشان تصمیم بگیرند.
- از طرفداری و استثنا قائل شدن برای یکی از آنها خودداری کنید.
تحقیقات نشان داده است که بیشتر والدین یک سوگلی بین بچه هایشان دارند، اما بیشتر بچه ها تصور می کنند که آنها سوگلی و محبوب پدر و مادرهایشان هستند. اگر بچه هایتان با یکدیگر بحث و مشاجره می کنند، جانب داری از کسی نکنید، بلکه منصف و بی طرف باشید.
2. آنها را از عواقب کارهایشان رهایی ندهید. به آنها کمک کنید تا گزینه های انتخابی خود را در مورد مسائل بشناسند و از پیامدهای هر انتخابی که می کنند آنها را مطلع سازید. در اینصورت شما و آنها با انتخابی که کرده اید، زندگی می کنید.
روش ششم: برای آنها دستورالعمل (نظم و ترتیب) فراهم بسازید.
- برای آنها قوانینی چون ساعت خواب و بیداری قرار دهید، بنابراین یاد خواهند گرفت تا محدودیت هایی در زندگی داشته باشند. با انجام این کار، در واقع آنها احساس می کنند که مورد توجه و علاقه پدر و مادرشان هستند.
ممکن است آنها از آن حد و مرزها و قوانین سرپیچی کنند اما باطناً و ذاتاً از اینکه پدر و مادری دلسوز و عاشق خودشان دارند که آنها را راهنمایی می کنند، لذت می برند.
- آنها را تشویق کنید تا مسئولیت پذیر باشند. به آنها مسئولیت ها یا کارهایی را بسپارید تا انجام دهند و به عنوان پاداش کارهایی که انجام می دهند، به آنها جوایزی چون پول، وقت بازی بیشتر و یا چیزهای دیگر بدهید و اگر آنها کار مورد نظر را انجام ندادند و به عنوان تنبیه، مجازات منطبق با آن را برایش در نظر بگیرید.
مثلاً بگویید امروز دیگر وقت بازی نداری چون کارت را خوب انجام ندادی. با انجام این کار می توانیم حتی به
بچه های خیلی کوچک هم مفهوم پاداش یا پیامد کاری را آموخت. همانطور که کودکتان بزرگ میشود به آنها مسئولیت های بیشتری را واگذار کنید و برای انجام آن مسئولیت ها به آنها جوایز یا پاداشهای بزرگتری بدهید.
- به آنها درست و غلط را بیاموزید. اگر فردی مذهبی هستید آنها را به مراکز مذهبی مثل مساجد و حسینیه ها ببرید.
- مطمئن شوید که روش زندگی آنها سالم است. بسیاری از والدین این کار را به نادرستی انجام می دهند. به جای اینکه بچه ها را مجبور کنید تا چیزی را بخورند، به آنها میان دو چیز حق انتخاب دهید. اگر شما فرزندتان به خصوص فرزند خردسالتان را ترغیب کنید تا عادات غذایی خود را تغییر دهد، ممکن است به کودکتان تا حدی عاطفی فشار آید.
اگر آنها غذایی ناسالم را از شما طلب کنند، غذایی جایگزین به او توصیه کنید یا مقدار آن غذا را کمتر کنید. اگر می دانید آنها طالب غذایی ناسالم در یک رستوران هستد، صلاح آنها نیست که زیاد آنها را به آنجا ببرید.
اگر شما بخواهید برای فرزندتان توضیح دهید که این غذا ناسالم است یا آنها نباید آن غذا را بخورند، ممکن است باعث شود فرزندتان راهی اشتباه برگزیند و احساس کند شما دارید او را نصیحت می کنید.
اگر چنین اتفاقی بیفتد، دیگر نخواهند خواست برای خوردن غذا با شما بیرون بیایند و آنها احساس بدی در مورد غذاخوردن با شما پیدا خواهند کرد و این امر باعث خواهد شد آنها غذای فست فود یا ناسالم را پنهانی و به دور از چشم شما بخورند. وقتی به آنها می گویید که نباید غذایی را بخورند ممکن است یکی از دو اتفاق بیفتد:
یکی اینکه ممکن است آنها آن غذا را بیشتر طلب کنند یا هر طور شده برای به دست آوردن آن تلاش کنند.
دوم اینکه ممکن است آنها احساس بسیار بدی داشته باشند (مخالفت یا تضاد) و مخصوصاً برای خوردن آن غذا بیرون بروند.
- وقتی سعی می کنید عادات غذایی سالم را به آنها القاء کنید، از سنین پایین تر این کار را آغاز کنید، دادن شکلات به بچه ها به عنوان پاداش ممکن است عادت بدی را در آنها ایجاد کند، چون وقتی بزرگتر می شوند آنها فکر می کنند که خودشان نیز باید پاداش بدهند و این امر خود موجب چاقی بیشتر می شود.
وقتی آنها کوچک هستند به آنها غذاهای سبک و سالم تر بدهید. به جای چیپس به آنها ماهی، انگور و غذاهای سالم بدهید.
عادات غذایی که در سنین پایین تر یاد می گیرند، وقتی بزرگتر میشوند آن عادات غذایی را همچنان حفظ میکنند.
همچنین هرگز کودکتان را وادار نکنید تا بشقاب خود را تمام کند.
- بگذارید کارهای روزمره و عادی کودکتان خودش انجام دهد. نوشیدن یک لیوان قبل از خواب باعث میشود آنها سریعتر به خواب روند.
- به فرزندانتان بیاموزید زندگی را خودشان تجربه کنند.
سعی کنید تا جایی که می توانید به جای آنها تصمیم نگیرید. آنها باید یاد بگیرند تا با پیامدهای انتخابی که میکنند، زندگی کنند. بعد از اینکه خودشان نتیجه کارشان را دیدند مجبور خواهند شد یاد بگیرند تا در مورد تصمیماتی که می گیرند فکر کنند. بهتر است وقتی تصمیمی می گیرند روی تصمیم آنها نظارت کنید تا عواقب منفی کاری را به حداقل برسانید و عواقب آن را بیشتر کنید.
آنها باید یاد بگیرند که اعمال آنها عواقب خاص خود را دارد (خوب یا بد). با انجام این کار، آنها تصمیم گیرندگان خوبی خواهند شد و برای استقلال در دوران بزرگسالی آمادگی پیدا خواهند کرد.
روش هفتم: اوقاتی را با کودکانتان بگذرانید.
زمان زیادی را با کودکانتان صرف کنید و با همه وجود به آنها عشق بورزید.
2. زمانی را به هر کدام از بچه هایتان به طور جداگانه اختصاص دهید: اگر بیش از یک فرزند دارید سعی کنید زمان خود را بین آنها تقسیم کنید.
- به حرف فرزندتان گوش دهید و به کاری که می خواهند انجام دهند احترام بگذارید.
- یک روز را برای رفتن به پارک، موزه، کتابخانه یا سینما بسته به علاقه آنها اختصاص دهید.
- در انجام تکالیف مدرسه به او کمک کنید. با معلم او در مکانی باز ملاقات داشته باشید. حتی اگر مجبور باشید یک روز از کار خود صرفنظر کنید.
به خاطر داشته باشید که بچه ها زود بزرگ می شوند و خیلی زود روی پای خودشان می ایستند. رئیس شما ممکن است در آینده فراموش کند که در جلسه ای حاضر نشدید اما فرزندتان یقیناً به خاطر خواهد داشت زمانی را اگر شما در بازی که او در آن شرکت داشت، حاضر نشدید.
روش هشتم: عادات بد را حذف کنید.
1. عادات بد را کنار بگذارید: قماربازی، نوشیدن الکل و داروها می تواند امنیت مالی فرزندتان را به خطر بیندازد. به عنوان مثال کشیدن سیگار سلامت محیط زندگی فرزند شما را به خطر می اندازد.
دود دست دوم باعث بیماری های تنفسی در کودکان میشود. همچنین مرگ زودهنگام پدر ومادر را نیز ممکن است به همراه داشته باشد. الکل و دیگر داروها همچنین ممکن است خطرات بهداشتی یا خشونت را در محیط زیست کودکتان افزایش دهد.
روش نهم: اشاره ها
- به حرف های کودکتان گوش دهید.
- نخواهید از طریق آنها به خواسته های محقق نشده خود در زندگی برسید. بگذارید خودشان حق انتخاب داشته باشند و همانطور که می خواهند زندگی کنند.
- سعی کنید دوستان خوبی برای آنها باشید.
- اشتباهاتی که والدین شما در زمان کودکی تان مرتکب شده اند را تکرار نکنید و در تلاش باشید تا اشتباهات آنها را به نسل های بعدی منتقل نکنید.
هر نسلی می تواند باعث موفقیت هایی در دوران خود شود.
- اگر شما در تلاشید تا عادتی را کنار بگذارید از کسانی کمک بخواهید که می توانند شما را در کنار گذاشتن آن عادت یاری کنند. به خاطر داشته باشید شما علاوه بر اینکه به خودتان کمک می کنید به کودکتان نیز کمک میکنید.
- مهارتهای اجتماعی کودکتان را پیشرفت دهید.
- به نیازهای خود احترام بگذارید، اما به نیازهای فرزندتان بیش از نیازهای خودتان احترام بگذارید. فرزندتان را با سپردن آنها به کسی که رویش شناختی ندارید به مخاطره نیندازید. بچه ها باید احساس امنیت کنند و احساس کنند که دیگران دوستشان دارند.
- رفتار بد گذشته تان را برای بچه هایتان تعریف نکنید. چون آنها خودشان را با شما مقایسه می کنند و انجام این کار باعث می شود آنها انتظار کمتری از خودشان داشته باشند. بنابراین فرزندتان هم همانگونه می شود.
- نوجوانان نیاز به حمایت بیشتری از سوی والدین خود دارند. فکر نکنید که چون آنها 18 یا 21 ساله هستند میتوانید آنها را به حال خود وابگذارید، لیکن جاهایی که لازم نیست در کار آنها مداخله نکنید. شما باید روی خط باریکی حرکت کنید.
- والدین بودن الزاماً منحصر به دوران کودکی نیست. وقتی فرزندتان بزرگ میشود نیز از او حمایت کنید. اما به خاطر داشته باشید وقتی به دوران بزرگسالی میرسند، تصمیماتی که در زندگی می گیرند، عواقبش گریبان خود آنها را خواهند گرفت.
- از پدر و مادر بودن نترسید. بهترین باشید، دوستشان باشید، اما هرگز فراموش نکنید که شما والدین آنها هستید نه یار و یاور آنها.