ارتباط با مادرشوهر
قصه مشکلات عروس و مادرشوهر حرف تازه ای نیست. بیشتر عروسها گاهی از دست مادرشوهرشان دلگیر میشوند و مادرشوهرها هم بعضی وقتها از رفتار عروسها گلایه دارند. گاهی اوقات هر دو طرف نمیدانند که چطور باید باهم رفتار کنند و به همین دلیل شعله اختلافات بالا میگیرد.
به هر حال بعضی وقتها هم غرض و عمدی وجود ندارد و سوء تفاهمهاست که کدورتها را پر رنگ میکند اما هر مشکلی راه حلی دارد. بهتر است قبل از اینکه داستان زندگی شما پیچیده شود مشکلات کوچک را با مادرشوهرتان حل کنید و زندگی را به شیوه مسالمتآمیز پیش ببرید.
1.دخالت مادرشوهر در تربیت بچه
سارا سه سال است که ازدواج کرده و به تازگی بچهدار شده است. مشکل سارا با مادرشوهرش این است که در تربیت بچهاش دخالت میکند. سارا سرکار میرود و مجبور است چند روز در هفته پسرش را پیش مادرشوهرش بگذارد. او میگوید:«مادرشوهرم بچه را کمی لوس کرده، زیاد او را بغل میکند و برایش اسباببازیهای مختلفی میخرد. میخواهم او را به مهدکودک بفرستم اما مادرشوهرم با این کار سخت مخالف است. شوهرم هم در این زمینه نظر خاصی ندارد. او ترجیح میدهد که بچه در کنار مادربزرگش بزرگ شود تا به مهدکودک برود، نمیدانم چه کار کنم.»
راهحل: بهطور کلی شیوه تربیتی همه مادربزرگها با نسل دوم فرق میکند چون نگاهشان به نوه متفاوت است. در واقع آنها میخواهند برای راضی نگه داشتن خودشان و نوه هر چیزی را که او لازم دارد برایش فراهم کنند و مشکل زمانی پیش میآید که فرزندان ساعتی از روز را کنار مادربزرگ میمانند و بعد نزد والدینشان باز میگردند. در چنین شرایطی فرزند دو شیوه تربیتی متفاوت را تجربه میکند. بهتر است کودکان کمتر از چهار سال مهدکودک نروند اما پس از چهار سال توصیه میشود که کودک برای یادگیری مهارتهای اجتماعی به مهدکودک برود.
به این خانم توصیه میشود که خیلی محترمانه با مادرشوهرش حرف بزند.
مادربزرگها از سر عمد این طور رفتار نمیکنند و نحوه رفتاری همه آنها با نوههایشان چنین است.
2- دخالت مادرشوهر قبل از ازدواج
فائزه دختر 25سالهای است که به تازگی عقد کرده و در حال تهیه وتدارک کارهای عروسی است اما از دست مادرشوهرش به ستوه آمده؛ مادرشوهرش مدام در مورد مسائل مختلف نظر میدهد و دلش میخواهد در انجام تمام کارهای عروسی حضور داشته باشد. فائزه بعضی وقتها نظرات او را میپذیرد اما گاهی هم پیش میآید که نظر مادرشوهر با او کاملا متفاوت است و او هم به شوهرش غر میزند و از شوهرش میخواهد که مادرش را از این همه دخالت منصرف کند.
فائزه نگران است که مبادا این دخالتها بعد از ازدواج هم ادامه داشته باشند.
راهحل: تدارکات عروسی یک خاطره ماندگار است، بلندنظر باشید. اگر خودتان همراه با مادر یا سایر اقوام هستید نباید انتظار داشته باشید که همسرتان تنها باشد. در این صورت مادر او هم همراهش میآید. هر دوی شما باید به خانوادههایتان توضیح دهید که می توانند نظر دهند ولی دخالت مذموم است.
بهطور کلی هر فردی بهتر است زمانی نظر دهد که از او نظرش را خواسته باشند. البته نظر با دخالت فرق دارد، اگر بعد از ازدواج دخالت بوجود آمد میتوان با نظر مشاور آنرا حل نمود یا با نامه محرمانه برای آنها توضیح دهید. بسیار محترمانه و باکرامت می توانید بوسیلۀ نامه به آنها تذکر دهید که ساعت های مشخصی میتوانید با آنها باشید. با صبر، تحمل، بردباری و ایثارگری این مدت بهتر سپری میشود.
3- زندگی با مادرشوهر در یک ساختمان
یک سال از ازدواج هما میگذرد. قبل از ازدواج همسرش به او گفت که در حال حاضر پول کافی برای خرید یا اجارهخانهای مستقل در اختیار ندارد؛ به همین دلیل مدتی باید در خانهای که طبقه بالای آپارتمان مادرشوهر است زندگی کنند تا پس از مدتی مستقل شوند. در حال حاضر هر روز به شوهرش اصرار میکند که خانهای کوچک در محلهای پایینتر اجاره کنند اما از این خانه بروند. هما برای خودش دلایلی دارد:«مادرشوهرم هر شب میخواهد با هم شام بخوریم، یا ما را به خانهاش دعوت میکند یا خودش میآید. از چیدمان خانه ایراد میگیرد و به من اصرار میکند که فلان تغییرات را در خانه ایجاد کنم. در خانهام استقلال ندارم.»
راهحل: زندگی در چنین شرایطی باید به حالت دوری و دوستی باشد. در هر رابطهای باید برای افراد حد و مرزی وجود داشته باشد.
خودتان و همسرتان با همفکری هم بگویید که بهطور مثال در روزهای آخر هفته میخواهید در کنار مادرشوهرتان غذا بخورید و بقیه مواقع چون در طول روز کنار هم نیستید، شبها میخواهید تنها با هم شام بخورید و وقتتان را باهم بگذرانید. در برخوردتان کرامت و احترام بزرگترها را به یاد داشته باشید.
بهترین کار این است که روابط شما در قالب چارچوبی باشد. افراد در سن و سال بالا حوصلهشان زود سر میرود و چون فعالیت دیگری ندارند میخواهند به خانه دیگران سر بزنند. ضمن اینکه توصیه نمیشود به خاطر این قبیل مشکلات منزلتان را تغییر داده و اجارهنشین شوید. اگر زندگی نظم مشخصی داشته باشد مشکلتان حل میشود.
4- تعریف مادرشوهر از عروس جدید
سمیرا هم بعد از پنج سال زندگی مشترک از مادرشوهرش شکایت دارد. برادر شوهرش به تازگی ازدواج کرده و مادر شوهر مدام محاسن عروس جدید را به رخ سمیرا میکشد. سمیرا می گوید:« مادر شوهرم مدام از عروس جدید، خانواده، جهیزیه و همه کارهای او تعریف میکند. از این مقایسه ها و کنایه ها خسته شده ام. اوایل سکوت میکردم اما پس از مدتی من هم واکنش نشان دادم و بحث و جدلهای بین مان شروع شد. حتی از عروس جدید هم به شدت بدم می آید چون مدام با من مقایسه می شود. مدتی است که به خانه هیچ کدامشان نمیروم که این موضوع با نارضایتی شوهرم همراه است.»
راه حل: توصیه میشود که در تصمیم گیری تفکر منطقی داشته باشید. در واقع بهتر است بدانید که عروس جدید در مشکلات شما سهمی نداشته و تقصیری ندارد. بنابراین منطقی نیست که ارتباط تان را با او قطع کنید. در مرحله بعد منتظر راضی کردن دیگران در زندگی نباشید. اگر هر کاری را که از دستتان بر می آمده انجام داده و در وظایف تان کوتاهی نکرده اید انتظار نداشته باشید که همه از شما راضی باشند. سلیقه ها فرق میکند. شما باید افکار درست و منطقی داشته و به رفت و آمدها ادامه دهید. به مادرشوهرتان احترام بگذارید و روابطتان را ادامه دهید. وقتی در مقابل رفتارها و حرف های او واکنش نشان میدهید بدین معناست که موضع ضعیف تری دارید. بهترین کار این است که شیوه زندگی خودتان را در پیش بگیرید و به این حرف ها توجهی نکنید.
5- انتظارات مادر شوهر از پسرش
یک سال پیش پدرشوهر مینا فوت کرده و از همان زمان بعد از چهار سال ازدواج دردسرهایشان شروع شده است. مینا می گوید:« مادر شوهرم کمی غمگین است اما بیمار نیست. از مرگ شوهرش یکسال گذشته، خودش میتواند برخی از کارهای روزانه را انجام دهد اما به شدت به من و همسرم وابسته شده؛ هر روز تلفن میکند و انتظاراتش را میگوید. اوایل دلم به حال او می سوخت اما این روزها توجه بیش از حد شوهرم به مادرش برای من آزاردهنده شده است. یک بار این موضوع را به آرامی به شوهرم گفتم اما گفت که چاره ای ندارد. فکر میکند باید تنهایی او را درک کنیم.»
راه حل: وقتی افراد همسرشان را از دست میدهند به دنبال حامی، مونس و همدم هستند و تا مدت طولانی سوگوار می مانند. پس از آن احساس خلأ شدیدی سراغشان می آید که سعی می کنند در کنار نزدیکترین افراد زندگی این خلأ را پر کنند. بهترین کار برای بازگشت به زندگی عادی این مادرشوهر این است که برای این فرد فعالیت های اجتماعی تازه ای پیدا کنند؛ به طور مثال او را در کلاس ورزشی ثبت نام کنند، با هم به پارک بروند و به طور کلی در جمع ها بیشتر حضور داشته باشند تا شبکه دوستانش فعال تر شود. حتی میتوانند برای او یک سفر زیارتی با دوستان ترتیب دهند. کمک ها باید در زمان های منظمی صورت بگیرد؛ برای مثال یک روز از هفته را به خرید اختصاص دهند و به مادر شوهر بگویند که یک روز مختص خرید برای شما است. در طول هفته اگر خرید دیگری دارد بهتر است آن را یادداشت کند تا در آخر هفته آنها را برایش تهیه کنند.
اگر قادر نیستید با خانوادۀ همسر ارتباط صمیمی برقرار کنید سعی کنید از یک روانشناس ماهر و مشاور خانواده کمک بگیرید. یادم هست که روزگاری خانمی برای معالجۀ سردرد میگرن مراجعه کرده بود. پرسیدم چه وقت سردردت شدت پیدا میکند. در جواب گفت: زمانی که سیمای مادرشوهرم را نظاره می کنم.
خلاصه:
خانواده شوهر یا زن جزئی از زندگی شماست. اگر مادر شوهر یا مادرزن احساس کند که دارید شیره جانش را از او می گیری نفرت پیدا میکند. توجه داشته باشید والدین برای زن و شوهر قابل احترام هستند. احترام بزرگترها را داشته باشید هر چند حق با شما باشد. هیچ گاه معایب شوهر را به مادر شوهر یا خانواده اش تذکر ندهید زیرا آنها طبعاً طرفدار شما نخواهد بود.
در روایت است اگر انسان پیشاپیش انسانی که از او بزرگتر است قدم بردارد طول عمرش کاسته میشود، چه رسد که با بزرگتر خود در باب مسائل جزئی بحث و جدل نماید. بخشش داشته باشید تا ارتباط با خانواده ها پایدار باشد زیرا روانشناسی نشان داده که بچه هائی که با خویشاوندان رفت و آمد و صله رحم دارند از رفتار و اخلاق خوبی برخوردار میشوند و در دورۀ جوانی قادرند ارتباط خود را در شبکۀ اجتماعی وسیع حفظ نمایند.
ارتباط با مادرشوهر
(شماره 98)
این پمفلت جهت آگاهی شماست و توزیع و تکثیر آن ممنوع می باشد.
پیشرو در فرهنگ پزشکی و اسلامی
کلینیک دکتر کرباسی
متخصص اعصاب و روان
مشکلات جنسی، اعتیاد
چهارراه/جنب بازار علی/پاساژ ولیعصر(عج)
طبقه فوقانی واحد 2
تلفن: 55464242 ـ 55456164-031
همراه: 09131622363